به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، عزاداری ایام شهادت امام حسین (ع) یکی از مراسمهایی است که تبدیل به نمادی برای شیعیان شده است و اغلب غیر مسلمانان نیز با این مراسم شیعیان آشنایی دارند.
برگزاری مراسم عزاداری برای سیدالشهدا (ع) تاریخچهای قدیمی دارد و بر اساس منابع تاریخی، امام سجاد (ع) و خاندان بنی هاشم از پایهگذاران آن بودند.
با گذر زمان و ورود این مراسمها در کشورها و فرهنگهای مختلف، دست خوش تغییراتی شد و هر منطقه با وام گیری از آداب و رسوم و تأثیرپذیری از شرایط سیاسی و اجتماعی، تغییراتی را در شیوه برگزاری این مراسم ایجاد کرد؛ اما همه این تغییرات با حسن نیت و به روش درست صورت نگرفت.
برخی از روضه خوانان به دلایل متعدد از جمله شور گرفتن عزاداری و منحصر به فرد کردن مراسم عزاداری خود، به صورت عمدی یا سهوی به بیان نکاتی پرداختند که سندیت قوی نداشت و همین امر سبب شد که شبهاتی برای برخی از افراد ایجاد شود و دشمنان شیعه نیز این مسائل را دستآویزی برای حمله به اعتقادات شیعیان قرار بدهند.
اسماعیل اثباتی، استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه علامه طباطبائی در گفتوگو با خبرنگار حوزه در این زمینه مطالبی را بیان کرده که در ادامه می خوانید:
ورود مقتل خوانی به عزاداریها
شیوههای مختلف عزاداری
از دیرباز شیوههای مختلفی برای ابراز ناراحتی و سوگواری امام حسین علیه السلام در مناطق مختلف رواج داشته است، سینه زنی و زنجیر زنی، نخل گردانی و تابوت گردانی، مرثیه سرائی، تعزیه خوانی و شبیه خوانی، مقتل خوانی، روضه خوانی و ... از جمله این شیوهها هستند که در طول تاریخ و در پهنه گسترده جغرافیای رواج داشتهاند.
مقتل نویس
مقتل از ریشه (ق ت ل) و به معنای مکان به قتل رسیدن است. از دیر باز کتابهایی که گزارشگر نحوه کشته شدن شخصیتهای مهم بوده با عنوان مقتل نامیده شدهاند. نجاشی که در قرن پنجم هجری به تهیه فهرست کتابهای شیعیان اقدام کرد از کتابهای مختلفی درباره مقتل شخصیتهای تاثیرگذار نام برده است در این میان علاوه بر مقاتل معصومین از مقاتل افرادی مانند زید بن علی (ع)، مختار ثقفی و دیگران نیز یاد شده است اما بیشترین کتابهایی که با عنوان مقتل نوشته شده کتابهایی است که مربوط به مقتل سید الشهداء علیه السلام است تا جایی که در عرف نیز وقتی کلمه مقتل به تنهایی به کار میرود منظور مقتل امام حسین علیه السلام است. نگارش این مقاتل از دوران معصومین شروع شده و تا عصر حاضر ادامه دارد.
مقتل خوانی
اصطلاح مقتل خوانی گونهای از عزاداری است که در آن شخصی وقایع مربوط به واقعه عاشورا را از روی کتاب مقتل با حزن و اندوه میخواند و در جایی که لازم بداند توضیح میدهد و دیگران با شنیدن این وقایع به سوگواری و ابراز غم و اندوه میپردازند. شاید نتوان تاریخ دقیقی برای این سبک از عزاداری تعیین کرد اما با تسامح میتوان گفت نخستین عزاداریها به همین سبک و با بیان وقایع عاشورا و سوگواری دیگران رخ داده است. افرادی که خود در ماجرای کربلا شاهد وقایع بودند و یا با واسطههایی وقایع عاشورا را شنیده بودند.
عزاداری امام حسین علیه السلام چنان که میدانیم نه تنها در دوره اموی بلکه در عصر خلافت عباسی نیز به صورت مخفیانه صورت میگرفت تا اینکه در دوران تضعیف بنی عباس و با تسلط آل بویه بر مرکز خلافت برگزاری آیینهای شیعی از جمله در عاشورا و غدیر از سال ۳۵۳ قمری به صورت رسمی و همراه با تعطیلی بازار در کوچه و خیابان صورت گرفت.
با سقوط آل بویه و تسلط سلجوقیان که سنی مسلک بودند به طور طبیعی از رونق این مجالس کاسته شد اما دو قرن بعد نویسنده ناشناس کتاب «بعض مثالب الروافض» گزارشی از سنت عزاداری شیعیان ارائه کرده و مینویسد: این طائفه روز عاشورا اظهار جزع و فزع کنند و رسم تعزیت را اقامت کنند و مصیبت شهداء کربلا تازه گردانند و بر سر منبرها قصه گویند و علما سر برهنه کنند و عوام جامه چاک زنند و زنان روی خود خراشند و مویه کنند. (النقض، ص۴۰۲)
در این عبارت قصه گفتن بر سر منابر به نوعی به صورت کنایه آمیز یادآور سنت قصهگویی و نقالی است که در آن دوره بیشتر حول داستانها ایران باستان مانند شاهنامه و... بوده است و او تلاش کرده مقتل خوانی و ذکر وقایع عاشورا بر سر منابر را به قصه خوانی تشبیه کند.
در جایی دیگر از کتابش از برگزاری مراسم عاشورا و عزاداری همراه با لعن یزید در اصفهان در دوره امارت امیری سنی مسلک یاد کرده است (النقض، ص۴۰۶) عبدالجلیل قزوینی رازی که در پاسخ به او کتاب النقض را نگاشته است یادآور شده که شیعیان مجالس منقبت خوانی داشتهاند و در آن داستانهای مربوط به امامان مانند فضایل و مناقب ایشان و شرح جنگهای آنان را برای مردم بازگو میکردند و در مقابل اهل سنت نیز به بیان فضایل صحابه می پرداختند.
مقتل خوانی را شاید بتوان ادامه همین شیوه منقبت خوانی دانست که در طول تاریخ با فراز و فرودهایی به حیات خود ادامه داده است.
قصه خوانی و نقالی و تبدیل آن به روضه خوانی
در قرون میانه تصوف یکی از دروازههای آشنایی و ورود اهل سنت به تشیع بود به این صورت که در بین تصوت علاقه و محبت به اهل بیت (ع) و چهارده معصوم رواج داشت و این در حالی بود که از نظر مذهبی شیعه نبودند.
در این دوره با گروهها و افراد بسیاری روبرو هستیم که بین محبت خلفا و محبت اهل بیت (ع) جمع کردهاند و تولای اهل بیت (ع) را دارند و به اصطلاح سنیان دوازده امامی هستند. در دورههای بعد خصوصا عصر صفویه جنبه تبرا و اظهار بیزاری از مخالفان پر رنگ تر شد.
یکی از هنرهای رایج در گذشته قصه خوانی و نقالی بود که هم وسیلهای برای سرگرمی و هم راهی برای آموزش تاریخ و فرهنگ در میان مردم به حساب میآمد. این هنر که مورد استقبال صوفیان و دراویش دوره گرد قرار گرفته بود با نگارش کتاب روضه الشهداء توسط ملا حسین کاشفی که خود در زمره صوفیان بود به سمت مقتل خوانی تمایل پیدا کرد.
این کتاب بر خلاف بقیه مقاتل به زبان فارسی بود و برای همه قابل فهم بود از سویی متناسب با باورهای صوفیانه و هماهنگ با سبک داستان پردازیهای قصه خوانان و نقالان گاه به صورت اسطورهای به تصویرگری اشخاص و وقایع میپرداخت.
نقالی و قصه خوانی از روی کتاب روضه الشهدا که کم کم به عنوان روضه خوانی مشهور شد، این مزیت را هم داشت که به جای پرداختن به شخصیتهای مربوط به ایران باستان و شاهنامه یا داستانهای برخی صوفیان و غالیان مانند حلاج، محور کار خود را بر واقعه عاشورا نهاده بود و از این رو میتوانست نظر مثبت فقها و علمای دین را که مخالف نقالیهای غالیانه صوفیه و دراویش بودند جلب کند.
(در این باره نک: نقش صوفیه در گسترش آیینهای نقالی و روضه خوانی، محمد مشهدی نوش آبادی، فصلنامه مطالعات عرفانی، شماره پانزدهم، بهار و تابستان ۱۳۹۱)
هر چند در ادامه با ترویج انواع افسانه پردازیها و دروغها در این گونه عزاداریهای داستان سرایانه که اقبال عمومی را نیز به همراه داشت برخی از علما زبان به انتقاد گشودند.
میرزا حسین نوری در کتاب لولو و مرجان به شدت به این سبک از عزاداریها تاخته است و در جای جای کتابش از رواج دروغ و افسانه پردازی و دیگر آسیبها در عزاداریها انتقاد کرده است اما به نظر میرسد دایره مخاطبان کتاب بسیار محدودتر از دایره مخاطبان روضه خوانیها بود.
هر چند این کتاب شروع خوبی برای آسیب شناسی عزاداری بود اما بسیار زمان برد تا مسئله آسیب شناسی عزاداری و مقابله با تحریفات عاشورا به گفتمانی در کنار گفتمانهای رایج در این حیطه تبدیل شود.
مقتل خوانی و مقابله با تحریفات عاشورا
با توجه به اینکه یکی از مهمترین آسیبها در عزاداری به شیوه روضه خوانی رواج اسطورهها و تحریفات بود، مراجعه به منابع متقن و اصیل درباره عاشورا میتوانست مانعی جدی در مسیر گسترش این تحریفات باشد.
در مقتل خوانی که یک مقتل معتبر ملاک عمل قرار گرفته و شرح وقایع عاشورا بر اساس آن بازگو میشود، عزاداران و مستمعین اطمینان مییابند که آنچه بیان میشود بر اساس منابع و مستندات است و گوینده نیز با استناد به کتاب مطالب را بیان و در مواردی شرح و توضیح میدهد.
در دوره معاصر شاهد مقتل خوانی برخی از بزرگان بودهایم مانند مقتل خوانی خاندان آل طیب در شوشتر که قدمتی نزدیک به یک قرن دارد و تنها در فاصله سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۲ و در عصر رضاخان تحت فشارهای حکومت تعطیل شد و یکی از نمونههای این سنت حسنه است (در این باره نک: خیاط، میلاد و ولی عرب، مسعود؛ آیین مقتل خوانی دهه اول محرم در شوشتر، معارف حسینی، سال هفتم، شماره ۲۶، تابستان ۱۴۰۱) اما یکی از مشهورترین نمونهها، مقتل خوانی شهید آیت الله سید محمدباقر حکیم، در مسجد امام رضا (ع) در شهر قم است.
نقش وقایع تاریخی و سیاسی هر دوره در نحوه عزاداریها
عوامل سیاسی و اجتماعی بر کمیت و کیفیت عزاداریها تأثیر گذاشته است. چنان که در دوره آل بویه و با روی کار آمدن دولتهای مستقل شیعی آیین های عزاداری گسترش یافت و در دورههایی که دولتهای متعصبی از اهل سنت حکومت می کردند مخالفتهایی با عزاداریها صورت میگرفت در دوره معاصر در زمان پهلوی اول برگزاری مراسمهای آییینی و عزاداریها با مقابله حکومت ممنوع شد و به پستوی خانهها کشیده شد اما با سقوط رضا خان مجددا از سر گرفته شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی گسترش روز افزونی یافت.
ناگفته نماند که مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام در طول تاریخ مراسمی مردمی و خودجوش بوده است اما در دورههایی حکومتها با آن همراهی کرده و مانعی بر سر آن ایجاد نکردهاند که باعث شکوه بیشتر این مراسمها از جنبه اجتماعی شده است و در زمانی که با مخالفت آنها مواجه شده است و تنها ظهور و بروز اجتماعی آن کم شده و هرگز از بین نرفته است.
نقل جزئیات از واقعه عاشورا در عزاداریها
حادثه عاشورا از معدود وقایع تاریخی است که بسیاری از جزئیات آن هم در منابع ثبت شده است اما این رویداد نیز مانند سایر رویدادها از دستبرد حوادث در امان نمانده است و دچار آسیبهایی در روایت جزئیات و بیان اهداف و انگیزههای آن شده است.
اتحاد نامیمون دوست و دشمن در تحریف عاشورا
معاویه قسم خورده بود نام مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از مأذنهها پائین کشیده زیر دو پایش مدفون نماید. چیزی نمانده بود یزید او را به این هدف شومش برساند که حسین (علیه السلام) برای احیای دین جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عاشورایی آفرید و بنیان بنیامیه را متزلزل کرد.
در چنین شرایطی بود که زورمداران و غاصبان، که بقای خویش را در فنای عاشورا میدیدند، دست به کار شدند تا عاشورا را به هر شکل ممکن تحریف نموده از مسیر اصلی آن خارج نمایند.
از این رو بود که عاشورا عید مسلمین شد و حسین (علیه السلام) کشته شمشیر جدش و شورشیای که به دلیل شورش علیه خلیفه وقت کشته شد؛ ولی رهروان راه حسین (علیه السلام) در برابر این سیل تهاجمات بیکار ننشسته و خاموش نبودند تا حدی که زنان خاندان رسالت در کاخ یزیدها و ابنزیادها خطبههای آتشین خواندند و نقشههای شوم آنها را نقش بر آب کردند.
در طول تاریخ نیز ائمه بزرگوار به پاسداشت عزای حسینی و برگزاری مراسم سوگواری اهتمام بسیار داشتند. با این همه باز هم غبار تحریف بر چهره تابان عاشورا نشست و اینبار جهالت دوستان نادان آنها را به این وادی سوق داده بود.
در مواجهه با قیام عاشورا دو جریان در بین دوستان و محبین اهل بیت(ع) شکل گرفت. جریانی تحریف ستیز که همواره قصد ثبت دقیق حوادث را داشت و با نگاه علمی از منظر علم تاریخ و حدیث به موضوع نگاه میکرد و جریانی تحریفگرا و تحریفساز که این موضوع را آکنده با خرافات، داستانهای عامیانه، اسطوره پردازی و ... کرد.
این جریان که از نخستین سالهای پس از حادثه عاشورا ظهور کرد در دورههای مختلف تاریخی فراز و نشیبهایی را طی کرده و پس از رواج تفکر اخباریگری و قدرت یافتن شیعیان به شدت اوج گرفت.
با تشکیل سلسله صفویان مذهب شیعی در ایران به عنوان مذهب رسمی اعلام شد و عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)، که از بارزترین شعائر شیعیان است، رونق فراوانی یافت.
ورود احادیث و روایات جعلی به روضهخوانیها
با تأثیر گرفتن از جریان اخباریگری و تسامح در پذیرش روایات، احادیث و روایتهای بسیاری جعل شده، وارد کتابهای مقاتل شد و روضهخوانی که اینک از دست علما خارج شده و به دست افراد کم سواد و احیاناً بی سواد افتاده بود به شدت رونق یافت.
نوشتههای شخصی روضهخوانان که از اعتبار چندانی برخوردار نبود به صورت کتاب چاپشده در دسترس سایرین قرار گرفت؛ به گونهای که بعد از وارد شدن یک جریان جعلی تاریخی در کتابها، استناد آن در نزد عوام ثابت و پس از مدتی به یکی از قطعیات تاریخ تبدیل میشد.
نظری کوتاه بر مقاتلی که از این دوره به بعد نوشته شده مؤید این سخن است حجم بسیاری از تحریفات مربوط به حادثه عاشورا تنها در کتابهای این دوره یافت میشود که اثری از آن در منابع پیشین نیست.
چگونه میتوان جلوی برخی از این آسیبها را گرفت؟
با تلاشهای صورت گرفته از طرف برخی از عالمان دین مانند شهید مطهری مقابله با تحریفات عاشورا به عنوان گفتمان علمی مطرح شده و کتابها و مقالات متعددی در این زمینه نوشته شد و تلاشهای ارزندهای به منظور مقابله با تحریفات عاشورا صورت گرفت.
هرچند گفتمانی که نقل مطالب در این حوزه را بدون ضابطه و معیار و تنها بر اساس شنیدهها، خواب و رویا، و تخیلات خود پیش میبرد نیز همچنان به شدت قوی است.
مقتل خوانی و مراجعه به منابع اصیل میتواند جلوی بسیاری از این آسیبها را بگیرد. به این منظور تلاشهای عالمانهای صورت گرفته است از نگارش مقاتل جدید، موسوعهها و دانشنامههای مربوط به امام حسین علیه السلام تا ترجمه مقاتل اصیل قدیمی به زبان فارسی که به راحتی نسخههای چاپی و الکترونیکی آنها قابل دستیابی است.
البته باید به این نکته هم توجه داشت که صرف قدیمی بودن مقتل دلیل بر معتبر بودن و صحیح بودن تمام مطالب آن نمیشود اما مراجعه به مقاتل قدیمی جلوی تحریفاتی که در قرن های بعدی رخ داده است را می گیرد.
دانشنامه امام حسین علیه السلام که در مرکز پژوهشی دارالحدیث و زیر نظر مرحوم آقای ریشهری در ۱۴ جلد تهیه شده است از جمله این منابع است که خوشبختانه گزیدهای از آن با عنوان شهادت نامه امام حسین علیه السلام در یک جلد نیز تهیه شده است.
۶۲/۳۱۳